پرسش از آینده و دغدغه بابت آن، برای هر فرد و مجموعهای جزء پرسشهای حیاتی است که در هر شرایطی مطرح میشود. در همین چارچوب باید گفت، ترسیم افق آینده یکی از مهمترین ابعاد مکاتب بشری و الهی است و بر همین اساس قرآن کریم نیز در آیات متعددی از آینده جهان و بشر و سرنوشت این دو بحث کرده است. با این حال، پرسش از آینده کشور، نظام و انقلاب از مهمترین پرسشهایی است که به ویژه باتوجه به مشکلات اقتصادیـ معیشتی به طور جدی مطرح میشود. در نوشتار حاضر تلاش میشود ضمن پرداختن به چرایی طرح این پرسش پرتکرار و تبدیل شدن آن به مسئله برای جامعه ایرانی، نکاتی را درباره چگونگی مواجهه با این مسئله و پرسش مطرح کنیم.
چرا آینده برای ما مسئله است؟
درباره چرایی مسئله شدن آینده و پرسش از آن، در کنار عواملی که ذاتی بشر بوده و طبیعی به نظر میرسد، باید به یک سری عوامل دیگر هم اشاره کرد که مختص ویژگیهای زیستی، جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی ایران و ایرانیان است. درباره عوامل دسته دوم میتوان به سه عامل که مهمتر از سایر عوامل به نظر میرسد، اشاره کرد:
1ـ کوتاهمدتنگری: در توضیح باید گفت کوتاهمدتنگری یکی از ویژگیهای پایدار زیست فرهنگی و اجتماعی ایرانیان است که حوزه سیاست را متأثر کرده است. مهمترین دلیل شکلگیری این خصیصه در جامعه ایرانی نیز به ناپایداریهایی برمیگردد که در طول تاریخ، حیات ایرانیان را تهدید کرده است؛ جامعه ایران در طول تاریخ، به ویژه بعد از دوره صفویه، در بستری ناپایدار و غیر افقمند به سر برده است؛ به گونهای که تحولات ایران و سرنوشت ایرانیان در این برهه، به طور عمده، خارج از اراده ایرانیان و از سوی نیروهای بیگانه رقم خورده است. به دلیل همین ناپایداریهایی که حوادث متعدد تاریخی در ناخودآگاه ایرانیان حک کرده است، هماکنون تصوری در جامعه شکل گرفته است که گویا برای آن مایه تعجب است که ایرانیان توانستهاند به مدت 43 سال، سامان سیاسی پایداری انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برآمده از آن را حفظ کنند. آنچه بر این تصور دامن میزند، فشارهای خارجی است که در ادامه به آن میپردازیم. به عبارتی، شاید به دلیل این کوتاهمدتنگری، تصور میشود که تداوم یک نظام سیاسی و حفظ ثبات و امنیت در کشور، به مدت بیش از چهار دهه، کاری دشوار است و دیر یا زود باید منتظر تحولی بود!
2ـ فشارهای خصم استکباری: ایرانپژوهان اندیشمند به نیکی میدانند که نوع نگاه دنیای غرب به ایران، هنوز تغییر نکرده و غربیها در چارچوب نگاههای قالبی و ساختاری، مانند «شرقشناسی» که اتفاقاً خود در ایجاد آن دخیل بودهاند، به مردم و حکومت فعلی ایران مینگرند. براین اساس، آنها هنوز تمایل دارند تا روابط خود با دولت و جامعه ایرانی را در قالبهای سلطهگرانه گذشته تعریف کنند. مبتنی بر همین واقعیت، حدود یک دهه است که با فشارهای فلجکننده و حداکثری درصدد به تسلیم کشاندن ملت ایران و تکرار حوادث و مناسبات رقتبار گذشته هستند. خودآگاه و ناخودآگاه ایرانیان، این فشارها را درک میکند و با هراس از نتایج احتمالی این فشارها، مستحق است تا از آینده خود و میهنش نگران باشد. درواقع، باتوجه به اینکه نتیجه فشارهای خارجی در طول تاریخ، غالباً منجر به تحمیلهایی بر ایران شده است، هماکنون ایرانیان از این بابت نگرانند که نکند نتیجه فشارهای کنونی، به تحمیلهای سابق بینجامد.
3ـ مشکلات موجود در کشور: این مشکلات به ویژه در بعد اقتصادیـ معیشتی، زمینههای تضعیف اعتماد و امید نسبت به آینده و نگرانی از بابت کیفیت رقم خوردن آن را در پی داشته است. جالب است که دشمن در راستای جنگ شناختی به این موضوع بیش از گذشته دامن میزند.
چگونگی مواجهه با مسئله آینده
باتوجه به آنچه گفته شد، دغدغه نسبت به آینده، چندان به دور از واقعیتهای موجود نیست. با این حال در ارتباط با چگونگی مواجهه با این مسئله باید به نکات زیر توجه کرد:
1ـ در ارتباط با فشارهای خارجی باید گفت، اگرچه هماکنون این فشارها در بالاترین سطح خود علیه دولت و ملت ایران اعمال میشود، اما باید توجه داشت که موقعیت کنونی ایران در مقایسه با گذشته بسیار متفاوت است. ایران امروز برخلاف گذشته، از موقعیت انفعالی به موقعیت یا قابلیت وارد کردن ضربه متقابل رسیده است؛ به این معنا که به میزانی که طرف مقابل میتواند به ایران ضربه بزند، ایران نیز قابلیت پاسخگویی متقابل پیدا کرده است. بنابراین، برخلاف گذشته، دیگر نیروهای خارجی، فعال مایشاء در رقم زدن سرنوشت ملت ایران نیستند. در عین حال، در مورد فشارهای دشمنان نیز باید گفت، براساس وعده صریح خداوند، در صورت استقامت و پایداری، توطئهها و نقشههای آنان نقش بر آب است: «إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاَ يَضُرُّکُمْ کَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ»؛ اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت میکند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال میشوند. (امّا) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشههای (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمیرساند؛ خداوند به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد(آلعمران/120). بنابراین، با استقامت و صبر میتوان امیدوار بود که فشارهای حداکثری دشمنان بیش از پیش خنثی و بیاثر شود. البته استقامت و صبر معنای فعال دارد نه انفعالی.
2ـ به دلایل مختلف، امروزه عنصر آگاهی سیاسی که از عوامل معنوی(غیرملموس) قدرت به شمار میآید، مسئلهای تعیینکننده در تعیین سرنوشت سیاسی کشور است. البته در طول تاریخ، ایرانیان همواره از این عنصر به اندازه کافی برخوردار بودهاند، اما به دلایلی چون ضعف توان دفاعی، وابستگی اقتصادی و سیاسی به خارج، سرسپردگی حاکمان و... این مؤلفه چندان در سرنوشت کشور(تا قبل از پیروزی انقلاب) تعیینکننده نبوده است. متکی بر همین عنصر، امروزه مردم به مدت حدود یک دهه است که در برابر شدیدترین فشارهای خارجی مقاومت میکنند و امروزه دغدغه و مسئله عمومی کشور، چگونگی حل مشکلات اقتصادی در عین حفظ استقلال و حاکمیت ملی است. در واقع، مؤلفه آگاهی سیاسی سبب شده تا مردم ایران، تحقق مشکلات اقتصادی را از هر راه خسارتباری دنبال نکند. نکته مهم در این زمینه آن است که نظام نیز از این عنصر پاسداری میکند و مسیر حرکت آن مبتنی بر این عنصر تعریف شده است. به طور دقیقتر باید گفت، در گذشته، سستی حاکمان سبب رخداد تحولات ناخواسته شده است، اما هماکنون، در نظام هیچ ارادهای برای تسلیم وجود ندارد. بنابراین، باید مطمئن بود که جمهوری اسلامی پاسدار استقلال و عزت ایرانیان است و از این جهت، نباید نسبت به آینده نگران بود.
3ـ در ارتباط با کوتاهمدتنگری و مشکلات موجود هم باید گفت، این دو به هم وابستهاند و با نمایان شدن تلاشهای موفق برای حل مشکلات موجود، اعتماد و امید نسبت به آینده قابل ارتقاست. براین اساس، مسئله آینده، نسبت مستقیم با کیفیت حل مشکلات موجود دارد. در این باره، شاید مهمترین نکته نیز مشاهده عزم جدی مسئولان و دستگاههای مسئول برای حل مشکلات اقتصادی جامعه باشد.